بازي محلي صندلي بازي

بازي محلي صندلي بازي



بازي محلي صندلي بازي,صندلي بازي,بازي صندلي بازي,بازي محلي

 اهداف بازي: سرگرمي و نشاط، افزايش سرعت، چابكي، عكس العمل و هماهنگي عصبي عضلاني

▪ تعداد بازيكنان: ۴ نفر به بالا

▪ ابزار بازي: تعدادي صندلي (يكي كمتر از تعداد شركت كنندگان)

▪ محوطه بازي: فضاي باز

▪ شرح بازي: در اين بازي تمام بازيكنان در يك گروه قرار مي گيرند. قبل از آغاز بازي يك داور از بين خودشان انتخاب مي كنند و داور تعداد بازيكنان را مي شمارد و به طور مثال اگر ۷ نفر باشند، تعداد ۶ صندلي را به گونه اي منظم و در يك رديف مي چيند و بازيكنان جلوي صندلي ها به صف مي ايستند.

با سوت داور، دانش آموزان دويدن و چرخيدن به دور صندلي ها را آغاز مي كنند. اين چرخش هم چنان ادامه مي يابد تا اين كه داور در يك زمان مناسب به سوت خود مي دمد. با شنيدن صداي سوت، بازيكنان بايد به سرعت روي صندلي ها بنشينند.

با نشستن بازيكنان و با توجه به تعداد صندلي ها، يك نفر، صندلي براي نشستن پيدا نمي كند و بايد از بازي خارج شود و در ضمن براي دور بعد يك صندلي را نيز كم مي كنند.

اين بازي با ۶ نفر باقي مانده و با سوت داور ادامه مي يابد و دوباره به دور صندلي ها مي چرخند. اين چرخيدن و نشستن ادامه دارد تا جايي كه دو بازيكن با يك صندلي باقي مي ماند.

در دور آخر با صداي سوت داور، هر كدام از بازيكنان، موفق شود روي صندلي بنشيند، به عنوان برنده بازي معرفي مي شود و مورد تشويق دوستان قرار مي گيرد.

ضرب المثل قوش كريمخاني

ضرب المثل قوش كريمخاني



ضرب المثل هاي ايراني, كريمخان زن

عبارت مثلي بالا كه بيشتر در جنوب ايران و بين اهل ادب و تاريخ مصطلح است هنگامي مورد استفاده و استناد قرار ميگيرد كه دستگاهي زحمت و هزينه نگاهداريش زايد بر سود و فايده آن باشد ، و يا شخصي بيش از حد زحمت وافاضه اش توقع حقوق و دستمزد داشته باشد .

 

در اين گونه موارد آن موسسه يا آن شخص را به قوش كريمخاني تشبيه و تمثيل مي كنند و عطاي فايده اش را به لقاي توقع و مزاحمتش مي بخشند .

اما ريشه تاريخي اين ضرب المثل :
به طوري كه در كتب تاريخي آمده است شاهان و رجال وبزرگان ايران غالبا عاشق شكار بوده اند و براي صيد پرندگان وحيوانات وحشي به شكل جرگه يا انفرادي از طرق مختلفه استفاده ميكرده اند كه از آن جمله پرورش پرندگان شكاري بوده است .

 

اين پرندگان شكاري عبارت بودند از قرقي ، قوش ، شاهين ، باز ، سنقر ، چرغ ، الاطوغان يا آق طوغان و حتي كلاغ كه آنها را در بازخانه و يا به اصطلاح ديگر قوشخانه براي صيد پرندگان و آهو و خرگوش و جز اينها تربيت مي كرده اند .

در بازخانه سلاطين ايران گاهي تا هفتصد پرنده شكاري از هر قبيل نگهداري مي شد كه براي هر يك از اين پرندگان مامور ومربي مخصوص گماشته بوده اند .

 

شاردن سياح معروف فرانسوي در عصر صفويه راجع به بازخانه شاهي مي نويسد :” در اين موسسات دفتري وجود دارد كه مخصوص ثبت و ضبط مرغاني است كه به شاهنشاه تقديم مي دارند و يا اعليحضرت اعطاء مي فرمايند . در اين دفاتر اسامي اشخاص و تاريخ و خصوصيات پرندگان شكاري درج مي شود . صيد با مرغان شكاري در ايران خرج سنگيني دارد چون طيور صياد فقط از گوشت تغذيه مي كنند و لاغير، و براي بعضيشان ناگزيرند كه در تمام مدت روز منحصرا مرغ خانگي بدهند .”

 

روزي براي كريمخان زند سر دودمان سلسله زنديه كه مطلقا اهل اين گونه تجملات پر خرج نبوده است قوشي به عنوان تحفه آورده بودند كه بسيار قشنگ و زيبا بود .

 

كريمخان از بازيار پرسيد :” خوراك اين قوش چيست وچگونه بايد از اين حيوان پذيرايي كرد ؟” بازيار جواب داد :” اين قوش شب و روزي دو وعده غذا مي خورد و هر وعده بايد گوشت يك مرغ بزرگ يا دو كبوتر به او داد. در فاصله دووعده غذا اگر مقداري از تنقلات نيز به اوداده شود در فربهي و سلامتي بي اثر نخوهد بود! محل سكونت اين نوع قوشها بايد قفس بالنسبه بزرگ و بسيار زيبا باشد و روزي يك بار او را شستشو دهند تا گرد و غباري كه بر سرو رويش نشسته است زايل و زدوده گردد !”

 

كريمخان زند مجددا پرسيد :” بگوييد ببينم اين حيوان زبان بسته در ازاي اين همه تيمارداري و پرستاري چه فايده اي دارد ؟” جواب دادند :” هرگاه وكيل الرعايا قصد شكار كند و تصادفا كبك يا كبوتري را از دور ببيند قوش را رها ميكند و اين حيوان احتمال دارد يكي ازآن پرندگان را صيد كند و به حضور سلطان بياورد . همچنين اگر آهويي ازجرگه شكار و تيررس سلطان فرار كند هنر قوش اين است كه خود را به آهو برساند ودر مقابل ديدگانش آن قدر پرپر مي زند تا حضرت وكيل الرعايا به آهونزديك شوند و آن را هدف قرار دهند !”

 

سرسلسله دودمان زنديه كه تاكنون سراپا گوش بود و ديده از حيوان تقديمي بر نمي داشت با تبسمي كه حاكي از كمال صفا و وطن خواهي و رعايت اقتصاد و صرفه جويي در دستگاه سلطنت بود به آورندگان قوش گفت :” با اين ترتيب به حساب شما من بايد روزي چهار كبوتر ومقداري تنقلات براي تغذيه اين حيوان تدارك كنم و يك نفر مربي نيز براي تيمار داشت و پرستاريش استخدام نمايم ؟”

حضار مجلس همگي به علامت تصديق سر فرود آوردند .

 

كريمخان زند پكي به قليان زد و به لهجه لري گفت :
” ولش كنيد سي خوش بيره ، سي خوش بره .( يعني رهايش كنيد تا خودش بگيرد وخودش بخورد ) در دربار من ستون خرجي براي اينگونه تفريحات و تجملات بي فايده وجود ندارد

داستان جالب گوهر پنهان

داستان جالب گوهر پنهان



داستان,داستان گوهر پنهان,حكايت گوهر پنهان

روزي حضرت موسي به خداوند عرض كرد: اي خداي دانا وتوانا ! حكمت اين كار چيست كه موجودات را مي‌آفريني و باز همه را خراب مي‌كني؟ چرا موجودات نر و ماده زيبا و جذاب مي‌آفريني و بعد همه را نابود مي‌كني؟


خداوند فرمود : اي موسي! من مي‌دانم كه اين سوال تو از روي ناداني و انكار نيست و گرنه تو را ادب مي‌كردم و به خاطر اين پرسش تو را گوشمالي مي‌دادم. اما مي‌دانم كه تو مي‌خواهي راز و حكمت افعال ما را بداني و از سرّ تداوم آفرينش آگاه شوي. و مردم را از آن آگاه كني. تو پيامبري و جواب اين سوال را مي‌داني. اين سوال از علم برمي‌خيزد. هم سوال از علم بر مي‌خيزد هم جواب. هم گمراهي از علم ناشي مي‌شود هم هدايت و نجات. همچنانكه دوستي و دشمني از آشنايي برمي‌خيزد.

آنگاه خداوند فرمود : اي موسي براي اينكه به جواب سوالت برسي، بذر گندم در زمين بكار. و صبر كن تا خوشه شود. موسي بذرها را كاشت و گندمهايش رسيد و خوشه شد. داسي برداشت ومشغول درو كردن شد. ندايي از جانب خداوند رسيد كه اي موسي! تو كه كاشتي و پرورش دادي پس چرا خوشه‌ها را مي‌بري؟ موسي جواب داد: پروردگارا ! در اين خوشه‌ها، گندم سودمند و مفيد پنهان است و درست نيست كه دانه‌هاي گندم در ميان كاه بماند، عقل سليم حكم مي‌كند كه گندمها را از كاه بايد جدا كنيم. خداوند فرمود: اين دانش را از چه كسي آموختي كه با آن يك خرمن گندم فراهم كردي؟ موسي گفت: اي خداي بزرگ! تو به من قدرت شناخت و درك عطا فرموده‌اي.

خداوند فرمود : پس چگونه تو قوه شناخت داري و من ندارم؟ در تن خلايق روحهاي پاك هست، روحهاي تيره و سياه هم هست . همانطور كه بايد گندم را از كاه جدا كرد بايد نيكان را از بدان جدا كرد. خلايق جهان را براي آن مي‌آفرينم كه گنج حكمتهاي نهان الهي آشكار شود.

*خداوند گوهر پنهان خود را با آفرينش انسان و جهان آشكار كرد پس اي انسان تو هم گوهر پنهان جان خود را نمايان كن

چند راه حل و ورزش ساده براي درمان خروپف

چند راه حل و ورزش ساده براي درمان خروپف



بيماري‌هاي قلبي, اسپري مخصوص بيني

ضعيف بودن ماهيچه هاي زبان و گلو يكي از علل خروپف مي باشد.

 

يكي از نگراني‌ها و مشكلاتي كه بسياري از افراد را آزار مي‌دهد خروپف شبانه است كه به راحتي مي‌تواند با انجام تمريناتي آنرا رفع كرد.

 

خروپف زماني رخ مي دهد كه عضلات گلو شل مي‌شود در اين حالت راه‌هوايي مسدود مي‌شود و همين امر علتي است كه تنفس را هنگام خواب دچار مشكل مي‌كند.

گاهي اوقات اين عارضه مي‌تواند زمينه ساز مشكلات سلامتي زيادي نظير بيماري‌هاي قلبي باشد.
مطالعه اي در اين زمينه روي 22 مرد و 17 زن انجام شد و محققان افراد را به دو گروه تقسيم كردند يك گروه از اسپري مخصوص بيني استفاده كردند و همچنين تمريناتي براي داشتن تنفس عميق انجام مي دادند و سه بار در روز از اين اسپري استفاده كردند.

 

گروه ديگر فقط به شستشوي بيني سه بار در روز اكتفا كردند و آنها از تمرينات مربوط به بهبود شرايط بلع و گفتار استفاده مي‌كردند.
خروپف به دليل ارتعاش ماهيچه‌ها و بافت نرم عضلات ايجاد مي‌شود كه منجر به انسداد راه‌هاي هوايي فوقاني مي‌شود بنابراين نياز فعاليت‌هايي است كه اين عضلات تقويت شوند.

 

در حقيقت به عنوان يك تئوري اين موضوع مطرح است كه تقويت عضلات مي‌تواند منجر به كاهش خروپف شود، در نتيجه مطالعه‌اي در اين باره انجام شد و محققان شركت كنندگان را به مدت يك هفته با توجه به تمريناتي كه به آنان داده بودند بررسي كردند و بعد از اين دوران به مدت سه ماه،‌ميزان خروپف آنها اندازه گيري شد و افرادي كه تمرينات را انجام داده بودند از آن بهره بردند به گونه‌اي كه 36 درصد فركانس خروپف و 59 درصد شدت صدا كاسته شد.

 

نمونه اين تمرينات به شرح ذيل است:
1) با نوك زبان به سقف دهان فشار بياوريد و آنرا به عقب بكشيداين عمل را 20 بار انجام دهيد.

 

2) زبان را به سمت بالا بكشيد و 20 بار اين عمل تكرار شود.

 

3) در حالي كه نوك زبان را به داخل دندانهاي جلو هدايت مي‌كنيد به قسمت پشت زبان فشار آوريد. اين عمل هم 20 بار انجام شود.

 

4) زبان و كام نرم را 20 بار بالا ببريد.

 

5) با استفاده از انگشت سبابه، گونه را از دندانها دور كنيد و آنرا به پايين بكشيد. اين عمل 10 بار براي هر سمت انجام شود.

 

6) هنگامي كه غذا مي‌خوريد زبانتان را به سمت سقف دهان بالا ببريد به ويژه هنگام بلع، بدون اينكه عضلات گونه را محكم كنيد

درمان سرفه و تنگي نفس با شويد

خواص درماني شويد,درد قاعدگي,درمان درد قاعدگي

مراسم هفتگي

هئيت محبان حضرت علي اكبر(ع)  

دوشنبه:04/22

سخنران:شيخ مقدادراوند  

كربلايي ابوالفضل دشتگي

 مكان : خ شهرباني خ۲۰ متري شريعتي 

 منطقه 2اسلام آباد كوچه انقلاب 

 حسينه پنج تن آل (ع)

همراه سفره افطار

ساخت ابزار محافظت از دهان در برابر دندان قروچه

ساخت ابزار محافظت از دهان در برابر دندان قروچه



اخبار,اخبارعلمي ,دندان‌قروچه

دانشمندان دانشگاه فلوريدا ابزار محافظت از دهان را ارائه داده‌اند كه از دندان‌ها در مقابل دندان‌قروچه شبانه محافظت مي‌كند.

به گزارش   ايسنا، دندان‌قروچه (Bruxism) كه معمولا ناشي از استرس است، مي‌تواند موجب آسيب‌ديدگي به دندان، سردرد، بي‌خوابي و درد در ناحيه آرواره شود. چون اين موضوع بيشتر در هنگام خواب رخ مي‌دهد، بسياري از افراد متوجه بروز آن نمي‌شوند.

دندان‌قروچه عبارت است از ساييده‌شدن دندان‌ها در شب ولي ساييدن يا كوبيدن دندان‌ها در طول روز نيز شايع است. دندان‌قروچه مداوم ممكن است باعث خوردگي لثه‌ها و استخوان‌هاي حمايت‌كننده از آنها در دهان شود.

انقباض فراوان عضلات در يك طرف صورت و صداهاي آزاردهنده از پيامدهاي دندان‌قروچه هستند. اين صداها ممكن است چنان بلند باشند كه ديگران را از خواب بيدار كنند. چون دندان‌قروچه اغلب در طي خواب رخ مي‌دهد، بيشتر افراد متوجه آن نمي‌شوند، اما سردرد مداوم يا آرواره زخمي نشان‌دهنده دندان‌قروچه است.

ابزار جديد دانشمندان دانشگاه فلوريدا مجهز به حسگرهايي است كه ميزان فشار وارده به فك و دندان‌هايي كه بيش از همه تحت اين شرايط هستند را شناسايي مي‌كند. اين سامانه سپس از طريق بلوتوث داده‌هايي را به نرم افزار ويژه گوشي هوشمند يا هر ابزار ديگري منتقل مي‌كند و افراد مي‌توانند به يك دندانپزشك مراجعه كنند.

دانشمندان معتقدند چنانچه محافظ دهان را به گونه‌اي ديگر پيكربندي كنند، مي‌توان از آن براي شناسايي كم‌آبي‌ بدن ورزشكاران و آتش‌نشان‌ها و همچنين اندازه‌گيري شدت ضربات وارده به سر آن‌ها استفاده كرد.

كلام شهدا


 كلام شهدا:آنان را كه از مرگ مي ترسند ، از كربلا مي رانند. سيد مرتضي آويني
 
خاطره:بى سيم زد. پرسيد «چى شد پس؟» صبح عمليات، نيروها هدف را گرفته بوند، ولى نه آن قدر كه حاج حسين مى خواست. گفت «بى سيم بزن به فرمانده شون، بگو بكشه عقب. بعد بگو محمد و بچه هاشون برن جاى اونا.» تير خورده بود. نمى توانست بلند شود. سرش را انداخته بود پايين. گفت «حاجى!» حاج حسين گفت «جانم؟» گفت «من... من سعى خودمو كردم، نشد. بچه ها خسته بودن. ديگه نمى كشيدن.» زد زير گريه. حاج حسين رفت كنارش نشست. با آستين خاليش اشك هاى او را پاك مى كرد، ما همه گريه افتاده بوديم.   شهيد حسين خرازي
منبع : [برگرفته از مجموعه كتب يادگاران | انتشارات روايت فتح | فاطمه غفاري]

داستان كوتاه درويش يك دست



داستان كوتاه درويش يك دست
مجموعه: داستانهاي خواندني (2)   

داستان,داستان درويش يكدست,داستان آموزنده,داستان جالب
درويشي در كوهساري دور از مردم زندگي مي‌كرد و در آن خلوت به ذكر خدا و نيايش مشغول بود. در آن كوهستان، درختان سيب و گلابي و انار بسيار بود و درويش فقط ميوه مي‌خورد. روزي با خدا عهد كرد كه هرگز از درخت ميوه نچيند و فقط از ميوه‌هايي بخورد كه باد از درخت بر زمين مي‌ريزد. درويش مدتي به پيمان خود وفادار بود، تا اينكه امر الهي، امتحان سختي براي او پيش ‌آورد. تا پنج روز، هيچ ميوه‌اي از درخت نيفتاد. درويش بسيار گرسنه و ناتوان شد، و بالاخره گرسنگي بر او غالب شد. عهد و پيمان خود را شكست و از درخت گلابي چيد و خورد. خداوند به سزاي اين پيمان شكني او را به بلاي سختي گرفتار كرد.

قصه از اين قرار بود كه روزي حدود بيست نفر دزد به كوهستان نزديك درويش آمده بودند و اموال دزدي را ميان خود تقسيم مي‌كردند. يكي از جاسوسان حكومت آنها را ديد و به داروغه خبر داد. ناگهان ماموران دولتي رسيدند و دزدان را دستگير كردند و درويش را هم جزو دزدان پنداشتند و او را دستگير كردند. بلافاصله، دادگاه تشكيل شد و طبق حكم دادگاه يك دست و يك پاي دزدان را قطع كردند. وقتي نوبت به درويش رسيد ابتدا دست او را قطع كردند و همينكه خواستند پايش را ببرند، يكي از ماموران بلند مرتبه از راه رسيد و درويش را شناخت و بر سر مامور اجراي حكم فرياد زد و گفت: اي سگ صفت! اين مرد از درويشان حق است چرا دستش را بريدي؟
 

خبر به داروغه رسيد، پا برهنه پيش شيخ آمد و گريه كرد و از او پوزش و معذرت بسيار خواست.اما درويش با خوشرويي و مهرباني گفت : اين سزاي پيمان شكني من بود من حرمت ايمان به خدا را شكستم و خدا مرا مجازات كرد.


از آن پس در ميان مردم با لقب درويش دست بريده معروف بود. او همچنان در خلوت و تنهايي و به دور از غوغاي خلق در كلبه‌اي بيرون شهر به عبادت و راز و نياز با خدا مشغول بود. روزي يكي از آشنايان سر زده، نزد او آمد و ديد كه درويش با دو دست زنبيل مي‌بافد. درويش ناراحت شد و به دوست خود گفت چرا بي خبر پيش من آمدي؟ مرد گفت: از شدت مهر و اشتياق تاب دوري شما را نداشتم. شيخ تبسم كرد و گفت: ترا به خدا سوگند مي‌‌دهم تا زمان مرگ من، اين راز را با هيچكس نگويي.

اما رفته رفته راز كرامت درويش فاش شد و همه مردم از اين راز با خبر شدند. روزي درويش در خلوت با خدا گفت: خدايا چرا راز كرامت مرا بر خلق فاش كردي؟ خداوند فرمود: زيرا مردم نسبت به تو گمان بد داشتند و مي‌گفتند او رياكار و دزد بود و خدا او را رسوا كرد. راز كرامت تو را بر آنان فاش كردم تا بدگماني آنها بر طرف شود و به مقام والاي تو پي ببرند

دعاي روز بيست وسوم ماه رمضان

دعاي روز بيست و سوم ماه مبارك رمضان ✉️

بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ اغسِلْني فيهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْني فيهِ من العُيوبِ وامْتَحِنْ قَلْبي فيهِ بِتَقْوَى القُلوبِ يا مُقيلَ عَثَراتِ المُذْنِبين.


خدايا بشوى مرا در اين ماه از گناه و پاكم نما در آن از عيب‌ها وآزمايش كن دلم را در آن به پرهيزكارى دل‌ها اى چشم پوش لغزش‌هاى گناهكاران